پاییز خیس

دست نوشته های من

پاییز خیس

دست نوشته های من

قصه

امشب به قصه ی دل من گوش می کنی

فردا مرا چو قصه فراموش میکنی

پاییز ای سرود خیال انگیز

پاییز ای ترانه ی محنت بار

پاییز ای تبسم افسرده

بر چهره ی طبیعت افسونکار

 

گل یخ

اگر گلی را دوست داشته باشید که در ملیونها ستاره فقط یکی از ان یافت شود.

انگاه وقتی به ستاره ها نگاه میکند‌ خود را خوشبخت احساس میکند.

چنین کسی با خود میگوید :(گل من در یکی از این ستاره هاست...)

ولی اگر سرو کله ی گوسفندی پیدا شود و گل او را بخورد برای ان کس

مثل اینست که تمام(ستاره ها یک دفعه خاموش شده باشند.

خوب آیا این مهم نیست؟؟؟؟

 

دوست داشتن

اری اغاز دوست داشتن است

گرچه پایان راه ناپیداست

من به پایان نیندیشم

که همین دوست داشتن زیباست.

 

زندگی

اه ای زندگی منم که هنوز

با همه پوچی از تو لبریزم

نه به فکرم که رشته پاره کنم

نه بر انم که از تو بگریزم

      در منی واینهمه از من جدا

بامنی ودیده ات سوی غیر

   بهر من نمانده را گفتگو

تو نشسته گرم گفتگوی غیر

غرق دلم به سینه میتپد

با تو بی قرار و بی تو بی قرار

وای از آن دمی که بی خبر زمن

برکشی تو رخت خویش از این دیار

سایه ی توام هر کجا روی

سر نهادهام به زیر پای تو

چون تو در جهان نجسته ام هنوز

تا که برگزینمش به جای تو!!!!