پاییز خیس

دست نوشته های من

پاییز خیس

دست نوشته های من

قاصدک

قاصدک غم دارم،غم آوارگی و دربدری،غم تنهایی و خونین جگری

قاصدک وای به من،همه از خویش مرا می رانند

همه دیوانه و دیوانه ترم می خوانند

مادر من غم هاست

مهد و گهواره من ماتم هاست

قاصدک دریابم!روح من عصیان زده و طوفانیست

آسمان نگهم بارانیست

قاصدک غم دارم

غم به اندازه سنگینی عالم دارم

قاصدک غم دارم

غم من صحرا هاست

افق تیره او ناپیداست

قاصدک دیگر از این پس منم و تنهایی

و به تنهایی خود در هوس عیسایی

و به عیسایی خود،منتظر معجزه ای غوغایی

قاصدک،زشتم من،زشت چون چهره سنگ خارا

قاصدک،حال گریزش دارم

می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست

پستی و مستی و بد مستی نیست

می گریزم به جهانی که مرا ناپیداست

شاید آن نیز فقط یک رویاست!!!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد